اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

زندانی

بیا و تماشا کن!
آب شدنم را
چه بودم و چه شدم
دیروز محرم بودم و امروز مجرم
دادگاه وجدان تشکیل شد
و دل را به
حبس ابد
محکوم کرد
قفس قلب زندان دل شد
چشمانم،
محو شد
محو نگااهت
زبانم لرزید
لرزشی که تا دستانم حس کردم
خواستم و توانستم
خداحافظ!
تا،
تولدی دیگر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد