سلام!
به تمامی مدرسه ای ها و دانشگاهی ها سال تحصیلی جدید رو تبریک می گم و براشون آرزوی موفقیت دارم.
برای موفقیتتون این دعا رو بعد از هر نماز واجب فراموش نکنید:
سبحان من لا یعتدی علی ...
مفاتیح الجنان بخش تعقیبات مشترکه.
بازگشت ازاین نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانى به طورصحیح برقراراست یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکى که خداوند به ما داده و براثرحجابهاى جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، درکلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شدهاند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتداى نجات وآغاز پیروزى برطاغوت نفس را در نماز عید فطراعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان این که: آن چه را در ماه رمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به کار بردهاند ابراز بدارند، با کلمات و حرکات، بلکه درقلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعارآمیخته با شعوروفریاد برون و درون که: «الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر ولله الحمد والحمدلله على ما هدانا وله الشکرعلى ما اولانا؛ خدا بزرگتراز آن است که توصیف گردد. آرى چنین است، معبودى جزخداى یکتا و بىهمتا نیست، وخدا بزرگترازآن است که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطرآن که ما را درراستاى پاکسازى و بهسازى هدایت کرده، و شکراو را که جمعیت ما وامت ما را برترین جمعیت وامت قرار داده است .
عید بزرگ فطر بر امام زمانمان و همه مسلمین و روزه داران جهان مبارک باد.
اشک و آه و شاید حسرت از دست دادن
لحظه لحظه های ماه رحمت و برکت و مهربانی. ماه میهمانی خدا . ماه نشستن بر
سر سفره ی الهی. به قول یکی که می گفت خوان سفره ی معمولی است ولی سفره ی
ماه رمضان به مفهوم مائده است. یعنی سفره ای پر از نعمت های گوناگون که می
توانی هر چه که می خواهی انتخاب کنی.
چه قشنگ امام
سجاد (ع) با این ماه وداع می کنه :السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا
عید اولیائه. السلام علیک یا اکبر مصحوب من الاوقات. وَ قَدْ اَقامَ فینا هذَا الشَّهْرُ مُقامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ، وَ اَرْبَحَنا اَفْضَلَ اَرْباحِ الْعالَمینَ، و همانا این ماه در نزد ما ستوده زیست، و با ما همنشینى پسندیده بود، و برترین منفعت جهانیان را براى ما به ارمغان آورد، ثُمَّ قَدْ فارَقَنا عِنْدَ تَمامِ وَقْتِهِ، وَانْقِطاعِ مُدَّتِهِ، وَ وَفآءِ عَدَدِهِ، فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ پس به هنگام پایان گرفتن وقت، و سرآمدن مدت، و کامل شدن روزهایش از ما جدا شد، اینک آن را وداع مىگوئیم وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَیْنا، وَ غَمَّنا وَ اَوْحَشَنَا انْصِرافُهُ عَنّا، وداع کسى که هجرانش بر ما غمانگیز است، و روى گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده، فَنَحْنُ قآئِلُونَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهْرَ اللَّهِ الْاَکْبَرَ، وَ یا عیدَ اَوْلِیآئِهِ. به این خاطر مىگوئیم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید عاشقان حق اَلسَّلامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ اَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ الَمَ فِراقُهُ. سلام بر تو اى همنفسى که قدر و منزلتت بزرگ، و فقدانت بسیار دردناک است، و اى مایه امیدى که دوریت رنجآور است. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ما کانَ اَحْرَصَنا بِالْاَمْسِ عَلَیْکَ، وَ اَشَدَّ شَوْقَنا غَداً اِلَیْکَ! سلام بر تو که دیروز چه سخت بر تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار شائق تو مىشویم! اَللَّهُمَّ اِنَّا اَهْلُ هذَا
الشَّهْرِ الَّذى شَرَّفْتَنا بِهِ، وَ قَدْ تَوَلَّیْنا بِتَوْفیقِکَ
صِیامَهُ وَقِیامَهُ عَلى تَقْصیرٍ، بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت بخشیدى، و ما به توفیق تو به روزه و نماز آن برخاستیم همراه با تقصیر، وَاَدَّیْنا فیهِ قَلیلاً مِنْ کَثیرٍ . وَ اَوْجِبْ لَنا عُذْرَکَ عَلى ما قَصَّرْنا فیهِ مِنْ حَقِّکَ، و در آن اندکى از بسیار را بجا آوردیم. و عذر ما را در کوتاهى از اداى حقّت قبول کن، وَ ابْلُغْ بِاَعْمارِنا ما بَیْنَ
اَیْدینا مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ الْمُقْبِلِ، فَاِذا بَلَّغْتَناهُ
فَاَعِنّا عَلى تَناوُلِ ما اَنْتَ اَهْلُهُمِنَ الْعِبادَةِ، و
آینده عمرمان را به ماه رمضان آینده که در پیش داریم برسان، و چون ما را
به آن رساندى ما را بر انجام عبادتى که سزاوار توست یارى ده، شعری از علیرضا قزوه درباره وداع با رمضان: آمدیم از سفر دور و دراز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک صبح با باده شعبان و رجب آمده بود شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان
دیدم آیینهام از سوز و گداز رمضان
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان
نکند بسته شود دیده باز رمضان
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
در این زندان بی یاور منم آنکس که زندانیست
منم یار بدون یار
کنار دشت سبز و سرخ
منم چواپان تنهایی
ندارم نی
نمی خواهم سگی با من
بیاید بر دل این دشت
به تنهایی
منم آنکه
هم آواز قناری هاست
همه فکرم در این خواهش
در این زندان درویشان
صدایم کن
صدایم کن
مر با این غم دیرین
رهایم کن
رهایم کن
دلهایمان با فلسطین ( انما المسلمین اخوه )
مسلمانان دست در دست هم ( واعدو لهم مستطعتم من قوه)
برای نابودی دشمن
دعا برای آزادی قدس
مرگ بر جهان خواران صهیونیست
دریغا از همه وهم و
همه اغما و واویلا
دریغا از خداوندی
که ما را کرد انسانی
تمام رذل و پستی ها
همه بدها و نکبت ها
دریغ از روز اول که
شدیم یکسان و هم نوعی
که پایه و اساس ما
همه بر پایه عشق است
چراغی که فروزان کرد
همه شد بر فدای یار
ولی انسان نمود اول
شکستش مهر و عهد یار
جهانی که همه بینند
نبودش از ازل ویران
جهانی که همه ظلم و
همه بر پایه عصیان
همه در فکر زرداری
همه در حسرت عرفان
چگونه من شوم پست و
برادر را کنم نالان؟
چگونه قلب من راضیست
ولی مادر شود گریان
چگونه این شکم ها پر
شکم هاشان بود خالی
همیشه فکر من باشد
نباشد که از این عالی
خدای ما در این قرآن
خطاب ما مسلمانان
همه ما را برادر کرد
همه باشیم پی یاران
خوشی ها را کنار هم
غم و اندوه با یاران
اگر بینی که خون آشام
بود در فکر خون یار
تو که با یارت هم خونی
چرا فکرت بود جز یار؟
بود فکر امام ما
اگر غرق خوشی باشم
ولی زیر ستم باشم
ذلات را نمی خواهم
که مرگ من بود بهتر
از این خوبی پر محنت
تو که در خط آنهایی
در این کارهم مکن غفلت
بیا با مشت هایمان
بکوبیم بر صف دشمن
همین بیداری ماها
بود خورشید بر آنان
اورگیم گور نه دولوب
سن نن اوچون چئرپئنیری
دوداغیم قیرمیزی قانان
دولو بیر لاله کیمی
سوئزلریمدن گئچرم
آما اورگیمدی همان
گوزلریم یولدا قالیب
گوزلییری سن گلسان
گه دان آرام ائدیرم
گه ده پریشان اولوری
بو کیچیک غمکده نین
رسمی زامانلاردی بودی
باخمادیم عشقیله
دولو بولوین ناز گوزووه
پشمانام کی داها من
سسله میرم یار بوله وه
بولمورم عشقیده ایسته ده
نه وار کی اورگیی
پادادیر، عشق قانی
ایستمیزم بو اورگی
ایستمهدی ددی سسله ده
سنه "یار" آدیوا
سوگیده آدلایری سنله
منیم عشقیمزه یاره یارا
شب قدر است و من قدری ندارم، چه سازم توشه قبری ندارم
مبادا لیله القدرت سرآید، گنه بر نالم ام افزون تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد، ولی این بنده ات سامان نگیرد
با عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن شبهای قدر و تسلیت سالروز ضربت خوردن علی (ع) امیدوارم که در این ایام معنوی دعاهایتان مورد استجابت درگاه حق قرار گیرد.
ما را نیز از دعاهای خود بی نصیب نسازید.
تو که نیستی
من،
ردپای تو را به نظاره نشسته ام
در اینن فص برفی
برف،
ردپای تو را از بین برده است
دیگر حتی
اثری از بوی تو،
آن بوی آشنا که همیشه با آن خواب را بر هم میزدم
نیست
آن صدایی که هر روز با آن انس می گرفتم
دیگر به کلی گوش های مرا فراموش کرده است
چشمهایی که سوی چشمهایم بودند
و صورتی که امید زندگی ام بودند
دیگر،
برایم نا آشنایند
آن کفش هایی که هر از مترها دورتر صدایشان را می شنیدم
صدایشان دیگر برایم گنگ و مبهم اند
حتی دیگر با شنیدن "تو" آن احساس غریب به سراغم نمی آید
بریده ام دیگر؛
دنیا برایم بدون همان احساس آشنا مفهومی ندارد، جز؛
پوچی،
تباهی،
سیاهی،
اما دیگر سیاهی هم برایم معنایی ندارد
و احساسی پوچی ام در تباهی هایم غرق شده اند!
دلم دیگر
در جستجوی صدایی آشناست
صدایی که
سالها بماند و غریب را برایم بی معنا کند