اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

چشمهایم!

خنده هایت آشکار
گریه هایت پنهان
با تو شبهایم مهتابی
بی تو روزهایم خاموش
در آسمان فکرهایم
یادت،
همچو پرنده سپید
خنده هایت،
همچو اسبی بالدار
می پرند اما من
همچنان در زمین
راه می روم
چشمهای پرفروغت
بر چشمهای بی فروغم
نعمتیست
هر بار عینکم را با دیدن چشمهایت
می شکنم
فکر می کنم همیشه در برابرم خواهند بود
ولی بعد از رفتن
باز عینکی نو

چشمهایم را زیر شیشه

پنهان کرد

و اشکهایم که او ندید!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد