اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

ماهی

می نشینم لب حوض
ماهیان داخل آن
غبطه خوردند به حال خوش من
که مگر آزادم
در قفس، داخل حوض
ماهیان می خوانند
"هر کسی خارج این غمکده بود آزاد است"
طفلک ماهی
با آن دل کمتر ز دل من
کاش ماهی
می دید
که من هم چون خود او در قفسی زندانم
باز آبی
داخل حوض برایش هست
اما من
نه هوایی و نه بادی
از برایم نیست!
از غذای رنج، پس غذای شلاق
سیر گشتم که مهیای سفرها باشم
از برای بودن
من برای تو
هدیه ای از ده دورافتاده
خواهم آورد به پست باد
هدیه را باز کن و شادی کن
من برایت دارم
خوبی، آزادی
رنگ پولک، قرمز
رنگ خونم، قرمز
شستشویش دادم
دیگر
پولکت رنگ نبود!
چون خونم دیگر
قرمز و سرخ نبود!
گفتمش ماهی را
کاش بودی
در روز رهایی
خوشحالم بودی

نظرات 2 + ارسال نظر
فهیمه 1389/02/07 ساعت 13:50 http://farjam2009.blogfa.com

سلام
بی نظیر بود
موفق باشید

[ بدون نام ] 1389/02/09 ساعت 00:48

در قفس، داخل حوض
ماهیان می خوانند
"هر کسی خارج این غمکده بود آزاد است
عاااااالییی
زتده باد
واقعا زنده باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد