والله که عادت نیست! عشق تو به کام من شکی که به دل داری از شدت پر دردیست والله بدون تو دل ذره نالان است از کنج نگاهم آه از حسرت تو مرگ است راز دل من دانی شک تو برای چیست؟ آیا تو نمی دانی «من» بی تو پریشان است؟ این دل که نبود شاعر از کثرت عشق توست! والله بدون تو هر لذت من هیچ است!