اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

بودنت

من می خوام باشم کنارت
تو میگی نداره امکان
بگو که دروغه حرفاش
نبودی پیشش تو مهمان
پشت پا زدی به قلبم
آتیشت زبانه کرده
می گی رفتی و خلاصی
روزامون  گذشته رفته
کاشکی من ندیده بودم
اسمتم نشنیده بودم
روزی که گذاشتی رفتی
تو اتاق نشسته بودم
تو دلم یه التماسه
می گه کاشکی برمی گشتی
دل من چه بی قراره
به خدا تو برمیگردی
اما من دیگه بریدم
بیای هم دیگه نمی خوام
چشای تو رو ببینم
کاشکی روزی تو بشینی
جسد اونو ببینی
زار و زار گریه کنی تو
اینه تاوون خیانت

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا 1388/04/19 ساعت 22:27

سلام حمید جان این شعر فوق العاده بود
خیلی خوشم اومد

از نظر شما سپاسگذارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد