اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

نگاه تو

منم و سوختن پای تو واسم
تویی و حرص نگاهت واسه من
منم و چشمای تاریک خودم
تویی و چشمای نازت واسه من
منم آنکس که واست جون می ده باز
تویی که واسم داری ادا و ناز
دل من گرفته بازم تو غروب
دل تو فکر منم نکرده باز
منو محروم نکنی از اون چشا
اونا که قوه جانه واسه من
ترکش تیز نگاهت شده باز
بلای این دل صاب مرده من
روزا من انتظارت رو می کشم
شبا با یاد نگاهت میمیرم
هر جا که تو رفته باشی دلمو
کنارت جا میذارم و میبینم
اما باز نمیدونم علتشو
چرا باز تنها گذاشتی دلمو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد