اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

اورگ سوزلری

صدایی که از دل برخواسته و بر دل می نشیند

سلام!

از دوستان عزیز و همراهان گرامی به دلیل وقفه پیش آمده در آپدیت کردن عذر میخوام.

البته  ۱۰ روزی هم نمیتوانم به موقع آپدیت کنم ولی به محض توانستن این کار را انجام می دهم.

از این که با ما همراه هستیدُ‌سپاسگذارم.

سلام!

اعیاد شعبانیه رو خدمت همه مسلمانان بویژه شما بازدید کننده عزیز تبریک میگویم.

امیداروم همیشه شیرین کام باشید.

تیک تیک

متن آهنگ زیبایی از امین رستمی:


تنها شدم،

عاشقم کردی و رفتی

گفتی بریدی،

گفتی سردی و رفتی

میدونستی دلم،

پیش چشمات اسیره

میدونسنی بری،

دل کوچیکم می گیره

اما رفتی و نموندی
نموندی، نموندی
تیک تیک ساعت میگه دیگه نمیای
چشماتم میگن دیگه منو نمیخوای
وای اگه نباشی میمیرم بی تو میدونی
نرو از پیشم بگو تا آخر خطو میمونی

زندانی

بیا و تماشا کن!
آب شدنم را
چه بودم و چه شدم
دیروز محرم بودم و امروز مجرم
دادگاه وجدان تشکیل شد
و دل را به
حبس ابد
محکوم کرد
قفس قلب زندان دل شد
چشمانم،
محو شد
محو نگااهت
زبانم لرزید
لرزشی که تا دستانم حس کردم
خواستم و توانستم
خداحافظ!
تا،
تولدی دیگر

آرشیو تیرماه بصورت PDF و فایل Word

سلام!

بالاخره آرشیو تیرماه رو بصورت PDF و Word آماده دانلود کردم:


دانلود PDF

دانلود Word


امیدوارم مفید واقع شود.

زلزله

توی دل شکستم
تو کردی زلزله
تو تموم فکر من
تو شدی ولوله
نگاه عاشقم شد
با نگاهت یکی
این دل عاشقم رو
تو شدی روشنی
چشمای نازت حالا
به چشام داره شک
اون خورشیدا که با من
کرده قایم باشک
ریشتر اون صداته
زلزله بیست و یک
با رفتن غریبت
دل من شکسته
زود باش بیا کنارم
اینه واسه دل دیه
نمی خام بشنوفم
دلیلای زیادت
تراش این دلیلا
شده کار هر روزت
منم می خوام بمونم
تا ابد عاشقت

مرد تنها

کجاست؟
کجاست تنها کسم در تنهایی
کجاست تنها کسم در بی کسی
کجاست تنها کسم در غربت
کجاست؟
کجاست آنکه من بخاطر آمدنش غربت تنهایی را به جان خریدم؟
کجاست آن کسی که در اشکهایم شریک بود؟
کجاست آنکسی که در خنده هایم سهیم بود؟
کجایند؟
کجایندآن  روزهای بی کسی که تو تنها کسم بودی؟
کجایند آن روزهای غریب  که با تو به سنگ غربت پشت پا زدم؟
من از غربت این دل، از تنهایی، از بی کسی گریزلنم
پس،
در آمدنت تعجیل کن!

راه من

آسمان خالیست
زمین خالیست
از هر جا که نگاه کنی
آسمان آبیست
غرق در تنهایی
نجوا کنان
بر کوچه های پهن دشت
رهسپارم سوی تنهایی
تاریکی راهنمای من
دشت سنگفرش راه من
در دوردست ها
نقطه سبزی نمایان است
راهرا می نگرم
ادامه راه اما
بی هیچ امیدیست
نقطه سبز تلالو برهوت
دشت از نبود سبزی،
جامه سبز بر تن
در انتظار است
بار دیگر شاید
دوباره بیند سبزی